بنیاد نظری استمرار طلبی
🔻بنیاد نظری استمرار طلبی
بی هیچ مبالغه ای میتوان ادعا کرد از دههی هفتاد تاکنون، حسین بشیریه یکی از مهمترین ایدئولوگهای اصلاحطلبان ایران بوده است. وی بی اینکه مستقیماً وارد کارزارهای سیاسی دو جناح شود، ازراه نوشته ها و ترجمه های خود در جایگاه آموزگار اصلاحطلبان کار کرده است. بر همین پایه، با نگاه به یکی از آخرین ترجمه او میتوان به رمزگشایی رفتارهای سیاسی اصلاحطلبان، بهویژه کردارهای گفتاری ایشان، دستکم در یک دههی اخیر پرداخت. کتابی با عنوان : بهیموت لویاتان را آموزش میدهد: تربیت سیاسی در اندیشهی هابز - نوشتهی جفری ووگان (1395).
این بار بشیریه برای آموزش سیاسی اصلاحطلبان، توصیه میکند اصولی را به کار ببندند که هابز برای «تربیت سیاسی مردم» تجویز کرده است و الحق اصلاحطلبان و اعتدالیون در چند سال اخیر ثابت کردهاند که شاگردان خوبی برای بشیریه هستند.
توضیح و تشریح و تجویز این اصول را در مقدمهی مترجم و متن کتاب میتوان مشاهده کرد. خوانندهی علاقمند میتواند با مرور مقدمهی مترجم و در نظرآوردن رفتار سیاسی اصلاحطبان در سالهای اخیر، تصوری از آخرین فاز حیات اصلاحطلبان ایرانی پیدا کند. از دی ماه 96 به این سو، روشن شده است که مقدمهی بشیریه بر کتاب جفری ووگان آواز اصلاحطلبان بوده است:
1) القای ترس از هرج و مرج برای پیشگیری از هر حرکتی برای تغییر وضع موجود. جفری ووگان: «آموزهی اصلی در تربیت سیاسی از دیدگاه هابز القای ترس است... از نظر هابز، ترس احساس و انگیزهای سودمند و در حقیقت مهم ترین انگیزه و احساس سیاسی است.» (ص. 19) از این دیدگاه، ترس از هرجومرج مهمترین شکل ترس است که باید برای «واداشتن مردم به تبعیت از حاکمان» به کار برود،
2) مبارزه با تفکر و تلاش برای القای عقیدهای واحد. بشیریه: «هدف اصلی در تربیت سیاسی ایجاد وحدت نظر و وفاق در سایهی عقیدهای عمومی است.» (ص.10). ولی از دیدگاه هابز این «عقیده و نظر» هیچ ربطی به تفکر ندارد: همانگونه که ووگان نوشته است باور عبارت است از: «اندیشهای که مبنای پذیرش آن چیز دیگری جز عقل و استدلال باشد... . چون مردم میتوانند بدون داشتن شیوهی تعقل و استدلال یکسانی، به امر واحدی عقیده داشته باشد ...» و «مزیت عقیده و نظر از منظر بحث حاضر در آن است که مبنای آن عقل و تعقل نیست» (ص. 85-84).
3) برای القای ترس و عقیدهی واحد فارغ از تعقل باید به دروغ و فریب متوسل شد. «از نظر هابز حتی گاه اعتقاد به خلاف حقیقت تاریخی و یا بهرهبرداری از افسانهها میتواند به حال نظم و آرامش سودمندتر از بیان حقایق تاریخی باشد. حتی اگر وضع طبیعی به معنای تاریخیِ آن هیچگاه وجود نداشته باشد، باز بهتر است تصویری تاریخی و باور کردنی از آن به دست دهیم.» (ص. 13) بشیریه با اشاره به این نکات وظیفهی اصلاحطلبان در مقام «مربیان و کارآموزان سیاسی» روشن میکند: «کار اصلی مربیان و کارآموزان سیاسی بازیکردن با افکار و عقاید مردم و شکلدادن به آنها صرفا بهمنظور پرهیز از بازگشت به وضع طبیعی و جنگ و ستیز، و پاسداری از نظم و آرامش و دولت است.» (صص. 14-13)
با توجه به اینکه بشیریه در جملات پیشین توضح داده است که این «وضع طبیعی» افسانهای بیش نیست، روشن میشود که هدف از «بازیکردن با افکار عمومی» صرفا حفظ حاکمیت است.
4) حفظ حاکمیت صرفنظر از اینکه چه ماهیتی دارد: غایت قصوای «فلسفهی سیاسی» است. از دیدگاه هابز دولت موجود، یعنی نظام سیاسی حاکم، بهترین نظام است و «نباید برای تغییر دولت از نوعی به نوع دیگر کوشید» (ص. 18). معیار نهایی درستی و نادرستی افکار و عقاید یا خوبی و بدی اعمال میزان مساعدت آنها به ثبات نظام سیاسی موجود است. (ص. 87).