استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

 

📌نادرستی توجیه اخلاقی دین با نظریه ناظر آرمانی و نسبی گرایی فرهنگی؛ 

برخی احکام دینی به مانند برده داری و جهاد ابتدایی و مجازات اسلامی بر اساس فرهنگ و عقلانیت مدرن مورد پذیرش نبوده و خلاف انسانیت و اخلاق تلقی می‌گردد. روشنفکران دینی به مانند همیشه در کشاکش میان عقلانیت مدرن با احکام اسلامی به دنبال دفاع از اسلام هستند در حالی فرهنگ اومانیسم و عقلانیت مدرن نیز مورد نقد بنیادین قرار نگیرد. 

روشنفکران دینی در مبنا فلسفی با متفکران سکولار همراهی دارند که شناخت حسن و قبح افعال و تطبیق آن بر مصادیق جزئی بوسیله عقل مستقل ممکن و مجاز است و شریعت گرایی در اخلاق را نمی‌پذیرند. در مقابل این گروه ، مسلمانان سنتی ملاک اخلاق خوب و بد را شریعت می‌دانند. به عبارت دیگر مسلمانان سنتی هر چند در عمل سکولار و تابع منافع جامعه مذهبی باشند؛ اما فرادینی بودن اخلاق را نمی‌پذیرند.   
روشنفکران اسلامی برای توجیه آن دسته از احکام اسلامی که آن را غیر اخلاقی می‌پندارند به دو نظریه در اخلاق سکولار یا فرادینی متوسل شده‌اند و به نوعی این دو مبنای فرا اخلاق را آگاهانه یا ناآگاهانه ترکیب نموده‌اند. این دو نظریه مطرح در فلسفه اخلاق یکی نظریه ناظر آرمانی و دیگر نظریه نسبی گرایی فرهنگی نام دارد.

پیش از ورود به بحث باید توجه داشت که این دو نظریه در بستر اندیشه سکولار مطرح شده و مبتنی بر مبانی معرفت شناختی خاص به خود است. نظریه ناظر آرمانی بیان می‌دارد که برای تشخیص حسن و قبح افعال باید خود را جای ناظر آرمانی فرض کرد که از منظر اخلاقی حکم ارزشی و هنجاری صادر می‌نماید. بنابر این نظریه هر کس دانش کافی را داشته باشد ، می‌تواند خود را در این منظر قرار دهد و بر خلاف نظر شریعت گرایان این منظر به پیامبران اختصاص ندارد ؛ بلکه بایست رفتار و گفتار پیامبران با معیار فرادینی اخلاق و نظریه ناظر آرمانی مورد قضاوت قرار گیرد.

اشکال مهم در این نظریه آن است که این نظریه برای تشخیص حسن و قبح افعال کارایی و کفایت ندارد. توضیح آنکه در میان نظریات مطرح در فرا اخلاق برخی ملاک تشخیص اخلاقی و غیر اخلاقی بودن فعل هستند و برخی دیگر تنها به ما توصیه می‌کنند که ملاک مورد نظر را به صورت عادلانه بکار بگیریم. 
برای نمونه نظریه فایده گرایی به طور ساده بیان می‌کند که هر کاری که بیشترین سود ممکن برای بیشترین افراد را داشته باشد اخلاقی و هر کار که ضرر آن از فایده بیشتر شود غیر اخلاقی است. اما قاعده زرین اخلاق که در صورت بندی عامیانه می‌گوید هر چه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند خود به خود نمی‌تواند ملاک تشخیص اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن یک فعل باشد و تنها به عدالت در مقام تطبیق یک موضع اخلاقی نظر دارد. برای مثال بعد از تشخیص غیر اخلاقی بودن ظلم با ملاک معتبر فرا اخلاق ، قاعده طلایی به ما می‌گوید همانطور که نمی‌پسندی دیگران در مورد تو ستم کنند ، تو نیز به دیگران ستم نکن. 
حال باید دید که نظریه ناظر آرمانی از کدام دسته است. اکنون یک فرد واجد شرایط خود را بجای ناظر آرمانی نشانده و می‌خواهد قضاوت نماید ؛ آیا همینکه خود را در منظر آرمانی و اخلاقی فرض کند برای تشخیص درستی یا نادرستی کشتن بیمار مرگ مغزی برای درمان دیگران با پیوند اعضا ، کافی است؟ به نظر می‌رسد حتی ناظر آرمانی نیز نیازمند ملاکی است که به روشنی اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن افعال را بوسیله آن تشخیص دهد و قرار گیری در جایگاه ناظر آرمانی برای این منظور است که قضاوت اخلاقی جانبدارانه و جزم اندیشانه و ناسازوار نباشد.

بنا بر آنچه گفته آمد نظریه ناظر آرمانی برای تشخیص اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن نوعی از عمل کافی نیست. حال باید دید که روشنفکران اسلامی چگونه از این نظریه برای توجیه عملکرد پیامبر اسلام و دستورات صریح قرآن استفاده می‌کنند. روشنفکران دینی مدعی می‌شوند که احکام پیامبر اسلام به جهت علم و عدل پیامبر که از اعتقادات مسلمین است کاشف از منظر آرمانی است. در نتیجه پیامبران ناظر آرمانی هستند و گفتار و رفتار ایشان همه بر اساس نظریه ناظر آرمانی توجیه می‌گردد.

در نقد این نظریه جدید که از خواستگاه نظری خود جدا شده مطالبی قابل عرض است. در نتیجه بازگشت این نظریه به نظریه شریعت گرایی است. اگر در زمان کنونی که به گفته روشنفکران دینی برخی احکام اسلام غیر اخلاقی شناخته می‌شود ، پیامبر دوباره ظهور نماید و همان احکام را صادر کند ، این احکام اخلاقی خواهد شد و فرقی ندارد پیامبر را در موضع ناظر آرمانی یا فرستاده الهی ببینیم.

در اینجا اشکال دیگر پیش می‌آید که نظریه ناظر آرمانی اختصاص به زمانه و جامعه خاصی ندارد و ملاکی برای تشخص اخلاق به صورت عام برای تمامی تاریخ و همه فرهنگ‌ها است و اگر پیامبر اسلام همان ناظر آرمانی است پس حکم او دست کم تا زمانی که خود او آن را نسخ نکرده باقی خواهد بود.

اگر گفته شود که ما با عقل مستقل و از منظر آرمانی به این تشخیص رسیده‌ایم که اکنون احکام مورد بحث دیگر اخلاقی نیست ؛ این نتیجه حاصل می‌گردد که قضاوت از منظر آرمانی اختصاص به پیامبران نداشته و دیگران نیز در هر زمان می‌توانند از این منظر به نقد دین بپردازند.

روشنفکران دینی برای فرار از این اشکال ناچار به نسبی گرایی فرهنگی که در عرض نظریه ناظر آرمانی مطرح شده متوسل می‌شوند. بر اساس این نظریه ادعا شده آن دسته از احکام پیامبر اسلام که اکنون غیر اخلاقی شناخته می‌شود در زمانه و جامعه ایشان اخلاقی بوده است. نتیجه این نظریه تاریخ مندی دین دست کم در برخی از احکام است. این بر خلاف مطلق گرای اخلاقی است که استاندارد فرا فرهنگی دارد که میتواند به واسطه آن تمام ارزش های موجود در یک فرهنگ را نقد کرد. فرهنگ های متفاوت ممکن است در مورد آنچه که به لحاظ اخلاقی ارزشمند است و آنچه که نیست نظرات متفاوتی داشته باشند، ولی این بدان معنا نیست که آنچه واقعا در یک فرهنگ درست است در یک فرهنگ دیگر واقعا اشتباه است.

این نظریه نیز مشکل را حل نمی‌کند. نظریه نسبی گرایی فرهنگی در مورد فرهنگ‌های متفاوت در عصر واحد نیز صادق است. بر اساس این نظریه یک فعل مانند سکنگسار زناکار یا اعدام مرتدین یا کودک سربازی که در جوامع اروپایی غیر اخلاقی شناخته می‌شود در جوامع اسلامی و در فرهنگ اسلامی ممکن است اخلاقی تلقی گردد. این دقیقا عکس غرض روشنفکران دینی است که می‌خواهند جوامع اسلام را بسوی فرهنگ نوین سوق دهند و به دنبال اصلاح دین هستند. بر اساس این نظریه حتی جنایات چنگیز و هیتلر هم به سختی غیر اخلاقی شناخته می‌شود! بنا بر این روشنفکران دینی برای توجیه دین حاضرند تمامی اصول انسانیت و اخلاق را زیر پا بگذارند.
باید توجه داشت که بحث در فلسفه اخلاق است و این واقعیت بیرونی که اکثر مسلمانان هم با غیر اخلاقی بودن این احکام توافق دارند بر فرض اثبات ، نمی‌تواند مبنای فلسفی را تغییر دهد و جوامع با فرهنگ غالب اسلامی را شامل نمی‌شود. علاوه بر آن با پذیرش نسبی‌گرایی فرهنگی نیازی به استفاده از نظریه ناظر آرمانی نبود چرا که اگر پیامبران ناظر آرمانی هم نبودند ممکن بود احکام و اعمال ایشان به جهت مطابقت با فرهنگ زمانه و جامعه ، اخلاقی شناخته شود. 
نظریه نسبی گرایی بر مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی خاصی تکیه دارد که از اساس با هرگونه اندیشه دینی در تضاد است و در فلسفه اخلاق نیز با نقدهای جدی از موضع غیر دینی مواجه شده است. نسبی گرایی بر این پیش فرض استوار است که درست و غلط اخلاقی در فرهنگ های مختلف متفاوت است. ولی این پیش فرض در واقع همان چیزی را که نسبی گرایی فرهنگی قرار است اثبات کند است.

در نهایت موضع روشنفکران دینی برای توافق میان اخلاق سکولار و احکام اسلامی از نگاه درون دینی محکوم است. دین اسلام موضعی فرامکانی و فراتاریخی برای احکام شرعی و اخلاقی خویش قائل است و روشنفکر مدعی دین نمی‌تواند این موضع بنیادین را نادیده بگیرد. رسالت پیامبران اصلاح فرهنگ است نه پذیرش فرهنگ‌های زمانه که با انسانیت و اخلاق در تضاد فرض شده است.

💠🔻 استاد دکتر سید صائب هاشمی نسب / مدرس درس خارج حوزه علمیه قم 

#اخلاق  #روشنفکری_دینی  #اصلاح_دین  #دین_شناسی

۰۱/۰۳/۳۰
شیخ محمد سبحانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی