دو تفسیر در موضوع ولایتعهدی حضرت امام رضا علیه السلام
📌دو تفسیر از علت پذیرش ولایتعهدی توسط حضرت ثامن الحجج، امام رضا (علیه السلام)
🔹ابتدای امر اینکه حقیر سعی بر این دارم که بدون زیاده گویی و ایضاً متقن سخن بگویم. که در عین سادگی، مباحث مشکله برای عزیزان منکشف شود.
و میگوییم ملاک وحدت، همدلی و اتحاد، فقط و فقط کلام خداوند متعال و حضرات معصومین علیهمالسلام هستند، و هیچ فردی ولو اعلم علماء حق دخل و تصرف در این موضوع را ندارد.
آنها میگویند با چه کسی و چه اندازه دوستی و محبت داشته باشیم.
هیچ کسی مخالف همبستگی و وحدت ملی نیست،اما علمای شیعه در همه ی این سالها سعی بر این داشتند که علاوه بر تبیین صحیح اعتقادات مذهب حقه تشیع، از انفعال و وا دادگی هم دوری گزینند.
تعریف این دوگانگی برای عزیزان خواننده، حتما درک بهتر، و برداشت سهل تر را درباره این موضوع بدنبال خواهد داشت.
این دو نزدیک به همند، اما قوه ی عقلیه،درک این موضوع را داراست.
1️⃣ تفسیر بر اساس مذهب حقه تشیع :
حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) با اجبار و اکراه از مدینه هجرت کردند و در پذیرش ولایت عهدی مأمون عباسی مکره و مضطر بودند و تحت اختیار امام این مسأله صورت نگرفت؛ ولی در عین حال امام برای این که حتی با این عنوان اجباری احیانا در مظالم حکومت عباسیان شریک نباشد و مردم هم این مساله را بفهمند، برای پذیرش ولایت عهدی خود شرطی را قرار دادند و آن عدم دخالت در امور اجرایی و مسائل حکومتی بود. ناگفته نماند که پذیرش ولایت عهدی از ناحیه امام رضا (علیه السلام) نیز برکاتی در بر داشت از جمله این که موجب بسط و گسترش معارف اهلبیت (علیهمالسلام) شده و امتیاز علمی و مراتب معنوی این خاندان بر بسیاری آشکار گشت؛ همچنین به امنیت بیشتر شیعیان و کاهش فشار خلافت اسلامی بر ایشان کمک نمود.
2️⃣ تفسیر اسلامی بر اساس گفتمان وحدت اسلامی:
علی بن موسی الرضا(علیه السلام) با وجود ناخوشنودی ابتدایی نسبت به پذیرش ولایتعهدی،در ادامه پذیرش آن را در راستای حفظ نظام اسلامی و یکپارچگی مسلمین میدانست. پذیرش این مقام توسط ایشان باعث فروکش کردن قیامهای تجزیه طلبانه علویان و حسنیان گشت،که میرفت تمدن بزرگ اسلامی را نابود نماید. مسلما در نظر علی بن موسی الرضا(علیه السلام) خلافت اسلامی با وجود تمامی انتقادات وارد بر آن تنها حکومت اسلامی در جهان بود و بر اساس نگرش اسلامی نسبت به دیگر حکومتهای معاصر برتری داشت. تضعیف این نظام با تمامی کاستیها میتوانست به از بین رفتن اصل اسلام منجر شود؛ در نتیجه حفظ و تقویت آن بر همگان واجب بود.
✔️پ ن:
توضیح بسیار است ، اما این اشاره برای اهل تحقیق کفایت میکند.
گاهی فرق حق و باطل به اندازه ی یک موست، اهل خرد و دانش میدانند حقیقت کجاست.