نشانه های بدعتگذاران بخش اول
بسم الله الرحمن الرحیم
نشانه های بدعتگذاران
#بدعت_شناسی
🔷 بخش اول ؛ شخصیت محوری
با توجه به این که راه بدعتگذاران طبعاً از راه قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام جدا بوده و در صدد ایجاد تحریف در آموزه های دینی و مذهبی هستند، ناچارند به گونه ای مقاصد خود را به دین مبین متصل کنند تا حداقل ظاهرِ آبرومندی برای خود بتراشند.
بنابراین برای مبارزه با اهل بدعت در اولین مرحله لازم است با شگرد ها و نیرنگ هایی که معمولا به کار می برند آشنا باشیم.
خوشبختانه خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام به عنوان آگاه ترین راهنما ها، به خوبی مؤمنان را ارشاد نموده و آنان را به انحاء مختلف از دام های اهل بدعت بر حذر داشته اند.
از مهم ترین ابزار های پیشبرد بدعت ها شخصیت پرستی است.
به این معنی که یک فرد غیر معصوم را به قدری بزرگ و برجسته کنند و در عظمتش مبالغه ای شود که به صورت تدریجی تمام رفتار و گفتار او حق مطلق جلوه کرده و مخالفت با وی مجاز شمرده نشود؛ در حالی که در آیین حقّ ما جز چهارده نور پاک (صلوات الله علیهم أجمعین) حقیقت مطلق نیستند و غیر آنان، هر چه قدر هم که ایمان و تقوی داشته باشند، شایستگی تبعیت مطلق را ندارند.
چه نیکو امیر مومنان علیه السلام به این شاخصه ی اهل بدعت اشاره نموده ، آنجا که می فرمایند:
«إنما بدء وقوع الفتن أهواء تتبع و أحکام تبتدع یخالف فیها کلام الله یقلد فیها رجال رجالا...»
آغازگر فتنه ها هوای نفسی است که تبعیت شود و احکامی است که مخالف کلام خداوند بدعت گذارده شود، و مردانی از مردانی دیگر تقلید کنند»
در کلامی دیگر از حضرت امام صادق علیه السلام، این چنین از این آفت تحذیر می نمایند:
«إیاک أن تنصب رجلا دون الحجة فتصدقه فی کل ما قال»
«مبادا فردی غیر از حجت خداوند قرار دهی و سخن او را در هر حال تصدیق کنی!»
عاقبت این تبعیت کورکورانه در قرآن کریم این گونه بیان می شود که بعد از روشن شدن حقیقت در قیامت، زمانی که پشیمانی سودی ندارد، حسرت می خورند که کاش این تبعیت را نمی کردیم و به دنیا برگشته و از این رؤسا تبری می جستیم...
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب
وَ قالَ الَّذینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یریهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجینَ مِنَ النَّار
این فریب خوردگان التماس می کنند که متبوعشان قدری از عذاب آنان را به عهده گیرد:
وَ إِذْ یتَحاجُّونَ فِی النَّارِ فَیقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصیباً مِنَ النَّار
و طبعا درخواستی است بی نتیجه:
قالَ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فیها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَینَ الْعِباد
بنابراین باید دقت داشت که در اول درجه باید حق را تشخیص داد. آنگاه شخصیت ها را بر اساس حق گوییشان سنجید؛ نه این که ابتدا شخصیتی را در نظر گرفته و سپس آراء وی را ملاک واقع بدانیم.
در نقلی دیگر هنگامی که یکی از اصحابِ امیرالمؤمنین علیه السلام از ایشان درخواست می کند که شیعیانش را به وی بشناساند، در پاسخ می فرمایند:
«إنک امرؤ ملبوس علیک إن دین الله لا یعرف بالرجال بل بآیة الحق؛فاعرف الحق تعرف أهله »
{امالی شیخ مفید ره، ص5}
امر بر تو مشتبه گشته است، به درستی که دین خداوند با مردان قابل شناخت نیست، بلکه دین با نشانه ی حقیقت شناخته می شود؛ پس حق را بشناس که اهل حق را نیز خواهی شناخت.
از امام صادق علیه السلام نیز چنین روایت شده است:
«من دخل فی هذا الدین بالرجال أخرجه منه الرجال کما أدخلوه فیه و من دخل فیه بالکتاب و السنة زالت الجبال قبل أن یزول».
{غیبت نعمانی، 22}
هر که در این دین به واسطه ی تبعیت از شخصیتها وارد شود، همانگونه که او را وارد دین کرده اند او را خارج خواهند کرد؛ اما آنکه با رهنمون کتاب خدا و سنت معصومین علیهم السلام داخل دین شود ، حتی اگر کوه ها هم متزلزل شود او تکان نخواهد خورد.
پ ن : یقیناً زعمای قوم برای تمامی افراد جامعه سمبل و الگو هستند.
اما کلام اینست که آنها هم رأی به خواندنِ دیگران به خود نداده اند ، که اگر این باشد قطعا منشأ انحراف است.