❓وظیفه حاکم کشورگشایی و نفوذ در دیگر کشورهاست یا پرداختن به مردم خودش و رفع ظلم و فقر از چهره مملکت؟
پاسخ مروی از امام رضا علیه السلام در این زمینه جالب است.
▪️از علی بن ابراهیم از یاسر خادم روایت است که روزی مأمون با خوشحالی به محضر امام رضا (علیه السلام) آمد و نامه ای را خواند که در آن نامه از پیروزی لشگرش، و فتح یکی از بلاد کابل، سخن به میان آمده بود.
امام به او گفت: آیا فتح یکی از شهرهای مشرکان، تو را خوشحال کرده است؟
مأمون: آیا چنین فتحی مایه شادی نیست؟
امام علیه السلام: در مورد امت محمد صلی الله علیه و آله و مسئولیت زمامداری که خداوند آن را در اختیارت نهاده، از خدا بترس!
«فانک قد ضیعت امور المسلمین، و فوضت ذلک الی غیرک، یحکم فیهم بغیر حکم الله عزوجل...»
همانا تو امور مسلمانان را تباه ساخته ای، حکمرانی را به غیر خود واگذار نموده ای که در میان مسلمانان به غیر حکم خدا حکمرانی میکنند (تو با نصب فرمانداری نالایق و ستمگر، حق مسلمانان بلاد را تباه نموده ای، اکنون به خاطر فتح فلان قریه خوشحالی میکنی؟) تو در این بلاد نشسته ای ولی ...به مسلمانان مهاجر و انصار، ظلم میشود، به طوری که مدتهاست در فقر و نداری هستند و به آنها ستم می شود، و دسترسی به تو ندارند و کسی به داد آنها نمیرسد، از خدا بترس، و به امور مسلمانان توجه داشته باش!
«اما علمت ان والی المسلمین مثل العمود فی وسط الفسطاط، من اراده اخذه»
آیا نمیدانی که زمامدار مسلمانان مانند ستون وسط خیمه است، که هر کسی در درون خیمه است بخواهد میتواند آن ستون را بگیرد.» تو نیز باید به مسلمانان اینگونه نزدیک باشی، و مردم به تو دسترسی داشته باشند، و شکایتهای خود را به تو برسانند...»
سپس حضرت دستور دادند که لشکر را بازگرداند و دست از آن منطقه فتح شده بردارد.
📖عیون اخبار الرضا، ج2،ص160
🔻
... عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَى نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ فِی مَمْلَکَةِ جَبَّارٍ مِنَ الْجَبَّارِینَ أَنِ ائْتِ هَذَا الْجَبَّارَ فَقُلْ لَهُ إِنَّنِی لَمْ أَسْتَعْمِلْکَ عَلَى سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ اتِّخَاذِ الْأَمْوَالِ وَ إِنَّمَا اسْتَعْمَلْتُکَ لِتَکُفَّ عَنِّی أَصْوَاتَ الْمَظْلُومِینَ فَإِنِّی لَمْ أَدَعْ ظُلَامَتَهُمْ وَ إِنْ کَانُوا کُفَّاراً
حضرت امام صادق علیه السّلام: خداى عز و جل به پیامبرى از پیمبرانش که در کشور یکى از سرکشان و جباران بود وحى فرستاد که نزد این مرد جبار برو و به او بگو: که من ترا نگماردم براى ریختن خونها و گرفتن اموال، همانا تو را گماردم تا نالههاى ستمدیدگان را از من بازدارى، زیرا من از ستمى که به آنان شده نمیگذرم اگر چه کافر باشند.
📚 الکافی ط - الإسلامیة، ج2، ص333؛ اصول الکافی، ترجمه مصطفوى، ج4، ص28
این فراز عهد مالک نیز دلالتی مرتبط با جمله اخیر حدیث دارد: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْق.»
ظلم در هر حال محکوم است؛ هرچند در حق دشمن (نیز نک: المائده: 8)، و چنانکه ظالم محکوم است، مظلوم نیز در برابر فراتر از حد رفته و ظلم و تعدی کند (بقره: 190، 194، 279)
#ظلم
#آئین_حکومتداری